[ و از نوف بکالى روایت است که شبى امیر المؤمنین ( ع ) را دیدم از بستر خود برون آمده نگاهى به ستارگان انداخت و فرمود : نوف خفته‏اى یا دیده‏ات باز است ؟ گفتم دیده‏ام باز است . فرمود : ] نوف خوشا آنان که دل از این جهان گسستند و بدان جهان بستند . آنان مردمى‏اند که زمین را گستردنى خود گرفته‏اند و خاک آن را بستر . و آب آن را طیب . قرآن را به جانشان بسته دارند و دعا را ورد زبان . چون مسیح دنیا را از خود دور ساخته‏اند و نگاهى بدان نینداخته . نوف داود ( ع ) در چنین ساعت از شب برون شد و گفت این ساعتى است که بنده‏اى در آن دعا نکند جز که از او پذیرفته شود ، مگر آن که باج ستاند ، یا گزارش کار مردمان را به حاکم رساند ، یا خدمتگزار داروغه باشد ، یا عرطبه طنبور نوازد ، یا دارنده کوبه باشد و آن طبل است . [ و گفته‏اند عرطبه ، طبل است و کوبه ، طنبور . ] [نهج البلاغه]
زیبایی
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 73345
بازدید امروز : 0
بازدید دیروز : 7
  • اگر روزی مردم

  • نویسنده : هستی ش:: 87/4/11:: 12:54 عصر

    اگر روزی مردم

    مرا در تابوت سیاهی بگذارید

    تا بدانند که سیاهی روزگار را چشیده ام

    چشمانم را باز بگذارید تا بدانند که

    چشم انتظار بوده ام

    و در آخر

    تکه یخی بر روی قبرم قرار دهید

    که هر صبح دم ، با طلوع اولین اشعه ی خورشید

    به جای معشوق برمزارم گریه کند...


    نظرات شما ()


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ